«مفهوم هویت فرهنگی بیانگر نوعی پیوستگی زمانی از گذشته تا کنون است و بیانگر خصوصیات و توانمندی های بارور فرهنگی است که بقای جامعه را تضمین می کند.» (رستگار فسایی، ۱۳۸۴: ۶۹) فرهنگ مستقیماً از طریق نظام فعالیت ها و یا هدایت هنجاری و ارزشی آن، با ارائه دستورالعملهای معین ناظر بر انجام فعالیت، مستقیماً بر فضا و محیط شهری تأثیر می گذارد؛ فرهنگ بخش انسان ساخت محیط انسانی است» (lrwin, ۱۹۸۴: ۲). «فرهنگ در اشیاء و محیط فیزیکی ظاهر می شود و طرح های عمومی، طرح خانه ها و ساختارهای عمومی بطور صریح بازتاب ارزشها و اعتقادات یک فرهنگ اند. لذا فضای شهری با محتوای عمیقاً اجتماعی به عنوان فضایی ساخته شده محصولی فرهنگی به شمار می آید» (پارسی، ۱۳۸۱: ۴۵).
هویت فرهنگی معماری را همان ارزشهایی رقم می زند که تنها در بستر بناهای سنتی ادراک می شود، چرا که معماری به آن دلیل شکل می گیرد تا ارزشها را در خویش بپروراند و کالبدی بر آنها متصور شود که اگر چنین نبود و معماری سنتی ایرانی فاقد ارزش می نمود، معماری ابنیه کهن بیشتر از مشتی خشت و خاک نمی نمود. هنر ایرانی، هنری سرشار از نبوغ اصیل ایرانی است و قومی که چنین هنری را بوجود می آورد، باید غریزه و نبوغی از آن خود داشته باشد و هنرش نیز نمی تواند تنها تلفیقی از عناصر برگرفته از فرهنگهای دیگر باشد. این نکته بر این مسئله دلالت دارد که معماری و شهرسازی، واجد رسالتی است تا ارزشهای کهن فرهنگی را در درون خویش پاس دارد و بر این اساس عنصری هویت بخش در ساختار فرهنگی شمرده شود، چنانچه همگونی فرهنگ و معماری در آثار معماری جهان مشاهده می شود. (حبیب، ۱۳۸۷: ۱۵). «انواع زشتیها، آلودگی های صوتی، فقدان تعادلها (در شکل، رنگ، اندازه)، دوری از طبیعت، تحت سلطه خویش و ماشین قرار گرفتن و ... تأثیر جدی بر روان انسان و رفتارهای فردی و اجتماعی، بر دگرگونی ارزشهای فرهنگی، شیوه زیست، روابط اجتماعی و ... در یک کلام بر فرهنگ او به جای خواهد گذاشت که به مرور هویت جامعه را دگرگون می نماید و ارزشهای فرهنگی را به مقابله طلبیده و آنها را منسوخ و مطرود می نمایند. البته مراد از ذکر این نکات این نیست که تغییرات فرهنگی، پدیده نیکویی نیست بلکه مقصود این است که تغییرات فرهنگی باید در جهت تکامل و پویایی و تصفیه فرهنگ رخ دهد؛ نه اینکه در جهت انحطاط و تشبه به بیگانه و بحران هویت و منسوخ شدن ارزشهای فرهنگی اصیل، عمل نماید» (تقی زاده، ۱۳۸۱: ۷۳).
منابع:
Altman, Lrwin. "Culture and environment", Cambridge university press, London, ۱۹۸۴*
* رستگار فسایی، منصور. اثنی عشری، اطلس. "هویت ایرانی در ادب فارسی تا حمله مغول" شیراز، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره بیست و دوم، شماره اول، بهار ۱۳۸۴، صص ۶۹-۸۰.
* تقی زاده، محمد."تأثیر معماری و شهر بر ارزش های فرهنگی"، فصلنامه هنرهای زیبا، شماره ۱۱، ۱۳۸۱، صص۶۲-۷۶.
* پارسی، حمیدرضا."شناخت محتوای فضای شهری"، فصلنامه هنرهای زیبا، شماره ۱۱، ۱۳۸۱، صص۴۱-۴۹.
* فرح. حبیب و همکاران، "پرسمان تبعی در گفتمان کالبد شهر (هویت کالبد شهر تابع هویت یا هویت تابع کالبد شهر؟)"، نشریه هویت شهر، سال دوم، شماره ۳،۱۳۸۷ .