فلسفه برخورد با ماهیت فضا در شهر:
در جستجوی ماهیت فضا به معنای عام دو دیدگاه ذهنی و عینی، فلسفی و علمی و یا کیفی و کمی قابل طرح هستند. «دیدگاه اول نگرش کیفی است، در این نگرش اثر معمارانه یا شهرسازانه، از جنبه های زیباشناختی یا روان شناختی مثل زیبایی، مطلوبیت، عظمت، وحدت و ... و یا از باب بعضی مفاهیم اعتقادی و یا متافیزیکی مورد مطالعه قرار می گیرد» (شیخ زین الدین، 1378: 166). «با این ترتیب مقوله ای فلسفی مطرح می گردد که در آن ابعاد ذهنی، هویتی شهر در فراسوی معیارهای مرسوم، در محدوده ارزشهای پویایی فرهنگی- هنری قرار می گیرد و شهر جنبه ای فلسفی می یابد» (حبیبی، 1380: 8). شهر دارای خاصیتی می گردد که می توان به کمک کالبد و جسم خویش که در حقیقت صورت و شکل اثر است، مفاهیم غیر عادی القاء کند. دیدگاه دوم نگرش کمی است که بیشتر چشم به جنبه های ملموس و کاربردی اثر دارد. مواد و مصالح، خصوصیتهای عملکردی، فن آوری، اندازه ها و تناسبات و ... موضوعات این برخورد به شمار می روند. به این قرار شهر مقوله ای علمی می گردد، چون ابعاد عینی وکاربردی آن در همه زمینه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، فضایی، ... با ضوابط و معیارهای علمی قابل سنجش و ارزش گذاری است و به این اعتبار، لازم است به شهر و اجزاء فضایی آن چون یک مقوله علمی نگریست».(همان: 8).
1.3.4 فضا و فضای شهری از دیدگاه ذهنی:
«فضا می تواند خود ویژگی های بسیار بارزی پیدا کند. یونانیان باستان این نکته را دریافته بودند، بطوریکه فضا در هنر و دین آنان عنصری مهم بود. شهر یونانی جنبه معنوی و سیاسی دارد و مظهر هویت انسانهایی است که در آنها زندگی می کنند. اصالت با شهر است و فرد جزئی است در درون شهر و به یک معنی انسانیت انسان در متن شهر تحقق و فعلیت می یابد و شهر دارای هویت اصلی است و بدون در نطر گرفتن آن زندگی فرد بی معنی است (خاتمی، 1378: 44). «هنر اسلامی همواره در پی آن بوده است تا فضایی بیافریند که در آن بر سرشت موقت و گذرای اشیاء مادی تأکید شود و تهی بودن اشیاء مورد توجه قرار گیرد. اما واقعیت امر در تمامیت خود در بردارنده جنبه وهمی اشیاء - اشیاء به مثابه بازتاب ها و مظاهر مثبت عالی تر هستی- و نیز خود حقیقت مطلق است» (نصر، 1375: 180). پس باید بر هر دو این جنبه ها تأکید شود یک جنبه با فضای خالی متناظر است که می توان فضای منفی اش نامید و دیگری با ماده، صورت، رنگ و ... سر و کار دارد که قضای مثبت در اثر هنری تلقی می گردد. با این اعتبار که فضای منفی و فضای مثبت در برابری و تعامل به ایفای نقش می پردازند.
اهمیت فضای خالی در نقشی است که این فضا در معماری و شهرسازی ایفا می کند. در معماری غربی ادوار مختلف، فقط با اشکال ساخته شده چون مجسمه و ساختمان تعریف می شود و فضای خالی یا فضای منفی در ارتباط با توده های ساختمانی و یا توده ساختمانی تعریف می شود. حال آنکه فضا در معماری و شهرسازی اسلامی دقیقاً به همان شیوه فوق در نسبت با سطوح داخلی فرم های محیط بر آن تعریف می شود و نه در نسبت با شیء مثبت محسوس. فضا فی النفسه منفی است و با نماد معنوی فضای خالی مستقیماً مرتبط است.(همان: 183). در معماری اسلامی، ابزار تعیین حدود فضا به ورای عناصر ساخته شده وارد می شود و تنها دیوارها نیستند که فضا را شکل می دهند، بلکه روحی است که قرار است در فضا جریان یابد به دیوارها شکل می بخشد. بر این اساس ویژگی های مشترکی در فضاهای شهری اسلامی متجلی است که به آن کیفیت فضایی می گویند. نکات پایه ای این کیفیت فضایی شامل: 1. وحدت، 2. نظم، 3. هندسه، 4. سلسله مراتب، 5. کامل بودن جزء 6. کامل بودن کل . این اصول در ترکیب با یکدیگر صوری را می سازند که همواره بر قوائد و معیارهای زیبایی شناختی استوار می گردند، از این رو غلبه زیبایی بر عملکرد در فضا مطرح می گردد و کاربرد مادی شیء در مرتبه ثانویه قرار می گیرد(حبیبی، 1380 : 9).
2.3.4 فضا و فضای شهری از دیدگاه عینی:
«از دیدگاه عینی و مادی، فضای شهری بستری است که روابط اجتماعی و حیات مدنی در آن جریان می یابد، روابطی که بر مبنای واقعه ها و حادثه ها شکل می گیرند و حیات مدنی را به حیات واقعه ای تبدیل کرده و سبب می گردند تا خاطره شکل گیرد و ذهن محل انباشت خاطره ها گردد.» «این محیط در پیوند با استخوانبندی شهر به ایفای نقش پرداخته و ویژگی های شهر را شکل می دهد و فضای شهر جزء جدایی ناپذیر از ساختار فضایی شهر می شود. به دیگر سخن فضای شهری صورتی است از محتوایی که حیات شهری نام دارد و در رابطه معنادار بین محتوا و شکل است که جریان یافتن فعالیت ها در فضای شهری با ارزشهای شکلی فضاها و بناها آمیخته می شود و فضای شهری گویش و لهجه خاص خود را دارا می شود. پس هر فضایی در شهر را نمی توان فضای شهری دانست. فضای شهری فضایی است که دارای زبان معماری و شهرسازی بوده و درکی نشأت گرفته از زیبایی را سبب می شوند. در این حالت می توان در آمد و شد بین عالم محسوسات (ماده و عنصر) و عالم ادراک و شهود (صورت و معنا) قرار گرفت» (حبیبی، 1380: 10).
1- شیخ زین الدین، حسین. "فرم در معماری"، فصلنامه معماری و فرهنگ، شماره اول، 1378، صص 165-169.
2- حبیبی، سید محسن، "فضای شهری برخورد نظریه ای"، دوفصلنامه صفه، سال یازدهم، شماره 33، 1380، صص 5-13.
3- خاتمی. سید محمد. "از دنیای شهر تا شهر دنیا"، تهران، نشر نی، 1378.
4- نصر، سید حسین. "هنر و معنویت اسلامی"، قاسمیان، رحیم. تهران، نشر دفتر مطالعات دینی و هنری، 1375.
5- حبیبی، سید محسن. 1378، "فضای شهری، حیات واقعه ای و خاطره های جمعی"، تهران، دو فصلنامه صفه، شماره 28.